هر تکلیفی، نوعی سختی دارد. انسان می‏تواند سختی ورزش را بر تن خودش هموار نکند. بسیاری از این ورزشکارها سختیهایی را تحمّل می‏کنند. رفتن به قلّه سبلان، کوهنوردی، یا کشتی، یا بقیه رشته‏های ورزش، همه سختیهایی را دارد. یک نفر هم این سختی را بر خودش هموار نمی‏کند؛ اما محصول آن ورزش هم دیگر گیرش نمی‏آید؛ آن قدرت جسمی، آن توانایی عصبی، آن زیبایی اندام و بقیه چیزهایی که ممکن است از ورزش حاصل شود. تکالیف دینی نیز همین‏طور است: انسان ممکن است نماز نخواند، روزه هم نگیرد، صدقه هم ندهد، تلاش هم نکند؛ راحت‏تر خواهد بود؛ این کلفَت را نخواهد داشت؛ اما آن محصولهایی را هم که برای زندگی و سرنوشت انسان لازم است، نخواهد داشت. نظام اسلامی، نظامی است که اساس آن بر تأمین خواستهای جسمی، روحی، مادّی و معنوی انسان است. وقتی این برداشت را از نظام اسلامی داریم، آن‏وقت برای ایجاد این نظام و برای حفظ این نظام، بزرگترین ارزش را در همه‏ی کارهای دینی قائل می‏شویم. لذا امام فرمودند: «حفظ نظام اسلامی از واجب‏ترین واجبات است»؛ حقیقت نیز همین است.

 من نمی‏خواهم صحبت را ادامه دهم؛ طولانی شد. شما هم جایتان تنگ است و این‏جا هم گرم است. بخصوص از دختران عزیزم که در چادر هستند و گرمای بیشتری تحمّل می‏کنند، حقیقتاً عذرخواهی می‏کنم. اما می‏خواهم یک جمله را به عنوان توصیه به شما و همه جوانها عرض کنم:

 عزیزان من! امروز کشور به نشاط شما، به نیروی شما، به ابتکار شما، به ایمان شما و به صفای شما به‏شدّت نیازمند است. امروز جوانها باید خردمندی خودشان را، معرفت و دانش خودشان را، ایمان خودشان را، همبستگی و یکپارچگی خودشان را هرچه ممکن است، تقویت کنند؛ درست همان مناطقی که دشمن می‏خواهد تقویت نشود. دشمن می‏خواهد دانش ما پیشرفت نکند؛ دانشگاههای ما به‏جای درس خواندن، به کارهای دیگر بپردازند؛ ایمان نسل جوان تقویت نشود و جوان مؤمن تبدیل شود به جوان هوسران. دشمن می‏خواهد وحدت بین نیروهای ما نباشد و برادران تبدیل شوند به دشمنان. دشمن می‏خواهد ما صفا و نورانیّت و معنویّت نداشته باشیم و جوان ما به یک عنصر مادّی و بی‏عاطفه تبدیل شود؛ این چیزی است که دشمن می‏خواهد. امروز همه وظیفه دارند در مقابل این حرکت کنند.

من در مورد وحدت و یکپارچگی این یک جمله را عرض کنم: دوستی به من گفت بعضی از دستهای سیاسی در کشور سعی می‏کنند میدان سیاست را هم مثل میدان ورزش به «آبی‏پوش» و «قرمزپوش» تبدیل کنند. یک عده «قرمزپوش»اند و یک عده «آبی‏پوش». باید هم با هم در میدان سیاست رقابت داشته باشند. من گفتم در میدان ورزش، «قرمزپوش» و «آبی‏پوش»، هر دو در تیم ملی شرکت می‏کنند. وقتی هم که «قرمزپوش» و «آبی‏پوش» در تیم ملی شرکت کردند، یکی دروازه‏بان می‏شود، یکی مدافع می‏شود، یکی مهاجم می‏شود؛ با هم همکاری می‏کنند. اگر در میدان سیاست کسانی «قرمزپوش» و کسانی «آبی‏پوش» و کسانی «سبزپوش» و کسانی «زردپوش» شدند، بشوند؛ اما آن‏جایی که پای تیم‏ملی در میان است، آن‏جایی که منافع ملت و مواجهه با دشمن مطرح است، مواظب باشند اختلافات را کنار بگذارند و مثل یک تیم کار کنند.

بیانات مقام معظم رهبرى‏در دیدار گروه کثیرى از جوانان استان اردبیل‏ (05/05/1379)

نیروی اراده خود را تقویت کنید. به ورزش اهمیت دهید. من بخصوص روی ورزش تأکید می‏کنم. من ورزش را به عنوان یک کار بین‏المللی، نمایشی و هیجانی، در درجه دوم می‏دانم؛ در درجه اوّل، ورزش برای تقویت و سلامت جسم است، که این را برای همه جوانان کشورمان - از زن و مرد - لازم می‏دانم. خود را برای رساندن این بار به منزل آماده کنید. این بار مربوط به شماست؛ این کشور و این نظام متعلّق به شماست. بخشی از راه را نسل قبل از شما طی کرده است. کسی که باید بخشِ بیشتر این راه را ان‏شاءالله با آگاهی وسیعتر طی کند، شما هستید.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏در دیدار جوانان استان اصفهان‏ (12/08/1380)

البته جنبه‏ى فرهنگى حتماً در ورزش هست و لازم است و باید دنبال شود؛ اما آن هسته‏ى اصلى در ورزش، تربیت و پیشرفت جسمانى است. آدم‏هاى مریض، آدم‏هاى بى‏حوصله، آدم‏هایى که توانایى‏ها و قدرت‏هایى را که خدا در جسم یک انسان گذاشته، اصلاً نمى‏شناسند؛ چه برسد به این‏که بخواهند آن را در میدان‏هاى عمل بروز بدهند، خیلى ازشان امید کارى نمى‏شود داشت. این جسم کوچک - همین جسمِ با این حجم و با این عرض و طول مختصرى که بنده و شما داریم - توانایى‏هایش خیلى بیش از اینهایى است که ما داریم از آن استفاده مى‏کنیم؛ این را در آینده بشر کشف خواهد کرد. در همه‏ى رشته‏هاى ورزشى این مسأله وجود دارد که گوشه‏هایى از توانایى‏هاى جسمانى بشر بروز مى‏کند. ما در حال عادى، این پا را براى این مى‏خواهیم که از این‏جا بلند شویم و به محل کارمان در یک کیلومترى یا دو کیلومترى، یا کمتر یا بیشتر، برویم یا همین‏قدر را برگردیم؛ یا خم شویم و چیزى را از این‏جا برداریم و در آن‏جا بگذاریم - استفاده‏ى ما از این جسم، همین اندازه است - اما توانایى‏هاى جسم همین است؟! نه. وقتى شما مى‏بینید که یک انسان مثلاً صد و بیست، سى کیلوگرمى، وزنه‏یى سه برابرِ وزن خودش را بالاى سرش مى‏برد؛ یا یک خانم جوانى، هشت هزار و هشتصد و چهل و چند متر از کوه بالا مى‏رود، معلوم مى‏شود که حد توانایى ما، فقط بالا رفتن از این پله‏ها نیست. ببینید چقدر فاصله است بین بالا رفتن از طبقه‏ى اول به طبقه‏ى دوم، تا رفتن به ارتفاع پنج هزار و چند صد مترى و شصت و چند روز در آن‏جا زندگى کردن! این، به زبان آسان مى‏آید؛ ولى خیلى چیز فوق‏العاده‏یى است. این، گوشه‏یى از توانایى‏هاى جسمى انسان را نشان مى‏دهد؛ این است توانایى جسمى بشر.

انسان از همه‏ى موجودات عالم، قوى‏تر است و خداى متعال ذره ذره‏ى بافت‏هاى در هم تنیده‏ى این جسم را از مغز بگیرید - آن‏طور که صاحبان این فن براى ما مى‏گویند، هنوز علم بشر عمده‏ترین کارکرد حجم مغز را نشناخته و اصلاً نمى‏شناسد که این بخش مغز براى چیست - تا بقیه‏ى اعضاى بدن انسان، طورى خلق کرده که ما هنوز بدن خودمان را نمى‏شناسیم. یکى از مهمترین کارهاى ورزش این است که دایم میدان‏هاى تازه و افق‏هاى تازه‏یى را باز مى‏کند و قابلیت‏هاى جسم انسان و قدرت پروردگار را در به وجود آوردن این جسم، در خلق این شیى‏ء بدیع که نامش انسان است، نشان مى‏دهد. این جسمِ با این همه داراى تحرک، با یک عامل معنوى همراه است و آن عامل، خرد و اراده‏ى انسان است، که انسان مى‏تواند این دو را به کار بگیرد و جسم را هدایت کند و در جهت‏هاى گوناگون آن را حرکت بدهد. آن اراده هم خودش یک چیز فوق‏العاده‏یى است. گاهى انسان مى‏خواهد - همان‏طور که گفتم - از طبقه‏ى اول به طبقه‏ى دوم برود؛ حوصله ندارد، حال ندارد؛ اراده‏ى او این‏قدر نیست که یک چیز سنگینى را از این‏جا بردارد و آن‏جا بگذارد؛ اما همین اراده این‏قدر توانایى دارد که برود روى بام دنیا؛ روى قله‏ى اورست. ببینید چقدر فاصله است! دکترها به ده دقیقه ورزش صبحگاهى قانعند و مى‏گویند صبح‏ها فقط براى ده دقیقه دست‏ها و پا و سر را تکان بدهید؛ اما اراده‏ى انسان کم مى‏آورد و مى‏گوید نمى‏توانم. هر چه هم مى‏گوییم چرا ورزش نمى‏کنى، مى‏گوید نمى‏توانم. «نمى‏توانم»؛ یعنى ظرف من خالى است و در این حد، اصلاً این ظرف توانایى ندارد؛ اما وقتى با همین ظرف بنا مى‏کنیم کار کردن، مى‏بینیم رفت تا قله‏ى اورست! چطور این ظرف خالى بود؟ براى این‏که آن را به کار نگرفته بودیم.

شما خانم‏ها خیلى کار بزرگى کردید؛ دست‏تان درد نکند، پاتان درد نکند؛ همچنین شما جوان‏هاى عزیز که رفتید؛ همچنین مسؤولان محترمى که این کارها را برنامه‏ریزى کردند. از این‏که بحمداللَّه این توفیق را به دست آوردید، خیلى خوشحال شدیم.

شما با فرهنگ خودتان به قله اورست رفتید. «یا فاطمةالزهراء»؛ این فرهنگ شماست؛ این مال شماست؛ و نشان‏دهنده‏ى همین کشور سرافراز امروز است که در ورزش این کار را مى‏کند؛ در بخش علمى آن‏طور پیشرفت مى‏کند؛ در بخش‏هاى تجربى و عملى و فنى هم آن‏طور پیشرفت مى‏کند؛ آن انرژى هسته‏یى‏اش است، آن بخش سلول‏هاى بنیادى‏اش است و در بخش‏هاى سیاسى و کارهاى فراوان گوناگون دیگر هم همین‏طور است. این ملت مثل جسمى که نبض آن مى‏زند و از همه طرف در حال رشد است، دارد کار مى‏کند. این، نشان‏دهنده‏ى یک ملت زنده است. این ملت زنده، شعارش همین چیزهایى است که شما در آن‏جا مطرح کردید: نام خدا را آوردید، نام اولیاى خدا را آوردید، نام مقدس فاطمه‏ى زهرا (سلام‏اللَّه) را آوردید.

ما از همه‏تان متشکر هستیم و امیدواریم که همین اشکالاتى هم که گفتند، همت کنید تا برطرف شود و کارى کنید که این رشته‏ى ورزشىِ کاربرددار هر چه بیشتر رشد کند. بعضى از رشته‏هاى ورزشى اصلاً کاربرد ندارند؛ مثلاً شمشیربازى. وقتى یک نفر قهرمان شمشیر بازى مى‏شود، کاربردش چیست؟ یا از این قبیل چیزها، که حالا اگر من از رشته‏هاى ورزشى بى‏فایده اسم نیاورم، بهتر است؛ اما این ورزش مثل خیلى از ورزش‏هاى دیگر، کاربرد دارد؛ این ورزش، مستقیم با زندگى مردم تماس دارد و از تولید به مصرف است و همه مى‏توانند آن را مصرف کنند. این ورزش را رشد بدهید و آن را تشویق کنید.

بنده گاهى اوقات که بر همان تنبلىِ مورد بحث و بر ضعف‏هاى مربوط به سن و پیرى فایق مى‏آیم، چند قدمى از کوهستان‏هاى اطراف تهران مى‏روم بالا و مى‏بینم هیچ‏کس نیست! غصه مى‏خورم. در کوهستان، جاهایى هست که ساختمان‏ها در زیر پا پیداست؛ این همه آدم در اتاق‏ها خوابیده‏اند که در بین آنها جوان هست، در بین آنها کسانى هستند که ظاهر جسم‏شان اقلاً ده برابر ما توان و قدرت دارد؛ اما از این اتاق‏ها بیرون نمى‏آیند، ولى ما از این گوشه‏ى شهر با سنِ نزدیک به هفتاد سال، مى‏رویم آن‏جا. دل انسان خیلى غصه‏دار مى‏شود که چرا آنها در آن‏جا چهار قدم بالا نمى‏آیند و از این امکان استفاده نمى‏کنند. شما امکانات و اتوبوس بگذارید که اگر کسى خواست از پایین شهر و از راه‏هاى دور به این ارتفاعات بیاید، بتواند. ارتفاعات بعضى از شهرها یک خرده با شهر فاصله دارد، بنابراین، وسایلى فراهم کنید که اگر کسى خواست، بتواند بیاید - حالا اگر کسى همت نکرد و اراده نکرد، آن، بحث دیگرى است - و تشویق بشوند؛ نگویند وسیله نداشتیم و نیامدیم.

ان‏شاءاللَّه موفق باشید

                                                                                       

 

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار فاتحان قله‏ى اورست (30/08/1384)